- دود زدن
- دود کردن: (چراغ دود میزند)
معنی دود زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- دود زدن
- دود کردن، دود پخش کردن چیزی که در حال سوختن است، دود پس دادن چراغی که با نفت می سوزد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تعیین بها و ارزش چیزی به تخمین
گردیدن چرخ زدن
ساز زدن، ساز نواختن، نواختن ساز
داد کشیدن، فریاد کردن، آواز بلند برآوردن
برآورد کردن حاصل زراعت یا چیز دیگر
تعیین بها و ارزش چیزی به تخمین
تعیین بها و ارزش چیزی به تخمین
پیرامون چیزی گردیدن، چرخیدن، گردش کردن
برگشتن و تغییر جهت دادن اتومبیل یا وسیلۀ نقلیۀ دیگر در خیابان
برگشتن و تغییر جهت دادن اتومبیل یا وسیلۀ نقلیۀ دیگر در خیابان
Bypass, Circle, Circumvent, Saunter, Skirt
обходить , кружить , избегать , прогуливаться , объезжать
кричать
umgehen, kreisen, schlendern, umfahren
schreien
обходити , кружити , уникати , прогулюватися , оминати
кричати
omijać, krążyć, spacerować, objeżdżać
krzyczeć
绕行 , 环形 , 避开 , 漫步
contornar, circular, passear
gritar
aggirare, circolare, passeggiare
gridare
evitar, circular, eludir, pasear, bordear
contourner, circuler, flâner
schreeuwen
omzeilen, cirkelen, ontwijken, slenteren, omrijden
menghindari, berputar, berjalan santai
berteriak
تجاوز , دار , تفادى , تمشّى , تجاوز